کد مطلب:119125 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141
این دو، پسران من هستند، به آنان علم فقه و احكام دینی بیاموز! شیخ مفید پس از بیداری در شگفت ماند كه این چه خوابی بود؟ فردای آن شب كه شیخ مفید طبق معمول در مسجد «براثا» واقع در محله ی شیعه نشین بغداد «كرخ» نشست و شروع به تدریس كرد، ناگهان دید بانویی با كمال وقار، در حالی كه دست دو كودك خود را در دست داشت وارد شد و به شیخ سلام كرد و گفت: من همسر طاهر ذوالمناقب هستم و این دو كودك فرزندان من هستند. آنان را نزد شما آورده ام تا علم فقه و احكام دینی را به ایشان بیاموزی! شیخ بزرگوار و مرجع عالیقدر شیعه از آن خواب و این تعبیر در شگفت ماند و در دم گریست، سپس به احترام آن بانوی باوقار و دو كودك پاك سرشت او از جای برخاست و به مادرشان سلام كرد و خواب جالب خود را برای آنان نقل نمود. آنگاه با كمال اشتیاق و صفا و اخلاص، تعلیم و تربیت آنان را به عهده گرفت و در ارتقای آنان به مدارج عالی علمی و عملی همت گماشت، تا آنكه هر دو برادر از نوابغ بزرگ روزگار و علمای نامدار عصر به شمار آمدند.[1]. [صفحه 64]
شبی شیخ مفید در خواب می بیند حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر گرامی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دست كودكان خود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت و به نزد وی آورد و پس از سلام به شیخ فرمود:
صفحه 64.